چگونه شرکت خود را ارزیابی می کنید تا متوجه شوید در چه جایگاهی قرار گرفته است؟
ریحانه نیک نام – دکتری مدیریت کسب و کار
این سوالی است که از سالهای پیش وجود داشته است و پاسخ های متنوع و گوناگونی به آن داده شده است.
برخی رویکردها عوامل درونی را منشا کار خود قرار داده بودند ، بعضی دیگر عوامل خارجی را و برخی هم با ترکیب این دو گروه عوامل به تحلیل می پرداختند.
سرانجام در دهه ۱۹۸۰مدل مک کنزی بر تمام روشهای دیگر فائق امد. مدلی که در گروه مشاوران مک کنزی توسط واترمن و پیترز توسعه یافته بود. این مدل بیان می کرد که ۷عامل درونی بر موفقیت شرکتها موثر هستند.
مدل ۷ اس مکینزی یک چارچوب و مدل مدیریتی است که هفت عامل را جهت سازماندهی یک شرکت در یک نگاه کلی و موثر بیان می سازد. عواملی که با یکدیگر نحوه ی عملکرد شرکت را تعیین می کنند. شرکتها چه بزرگ و چه کوچک باید این هفت عامل را مورد بررسی قرار دهند تا بتوانند اطمینان حاصل کنند که استراتژیها به درستی پیاده می شود.
تعریف: مدل ۷ اس مکینزی ابزاری است که با نگاه کردن به ۷ عنصر کلیدی و داخلی سازمان طراحی سازمانی یک شرکت را تحلیل میکند که عبارتاند از:
استراتژی(strategy)
ساختار(structure)
سیستم(system)
ارزشهای مشترک(shared values)
سبک(style)
کارکنان(staff)
مهارتها(skills)
مدل ۷ اس مکینزی در دهه ۱۹۸۰ توسط مشاوران مک کینزی شامل تام پیترز، رابرت واترمن و جولین فیلیپز ارائه و توسعه پیدا کرد. از زمان معرفی، این ابزار توسط فعالان دانشگاهی و مشاوران بسیاری مورداستفاده قرارگرفته و یکی از ابزارهای معروف و شناختهشده برنامهریزی استراتژیک است. هدف این ابزار نشان دادن چگونگی قرار گرفتن ۷ عنصر سازمانی مختلف در کنار هم برای رسیدن به حداکثر میزان از اثربخشی در سازمان میباشد. نکته اصلی در این مدل این است که تمام این ۷ عنصر دارای ارتباط درونی با یکدیگر بوده و اینکه یک تغییر کوچک در یک بخش سازمان نیاز به تغییر در بخشهای دیگر بهمنظور حفظ انسجام و اثربخشی سازمانی میباشد.
استفاده از این مدل در بسیار شرایط مختلف ممکن بوده و ابزاری ارزشمند بهحساب میآید. عمدهترین کاربردهای آن بهقرار زیر است:
– آسانتر کردن تغییر سازمانی
– کمک به اجرا استراتژی جدید
– تشخیص چگونگی تغییر هر یک از بخشها در آینده
– آسانتر کردن ادغام بخشها در یکدیگر
شرح و توضیح هر یک از عناصر
در مدل ۷ اس مکینزی، ۷ بخش سازمان به دو بخش کلی بخشهای نرم و سخت تقسیم میشوند. استراتژی، ساختار و سیستمها جزء عناصر سخت سازمانی هستند که در مقایسه با عناصر نرم سازمانی قابلیت شناسایی و مدیریت سادهتری دارند. در طرف مقابل، منطق نرم سازمانی قرار دارند که باوجود سختتر بودن مدیریت آنها، اساس و پایه هر سازمانی در نظر گرفته شده است ودر ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای سازمان نقش بیشتری دارند.
استراتژی:
استراتژی طرحی است که به منظور دستیابی به یک مزیت رقابتی پایدار در سازمان و رقابت موفقیتآمیز در بازار توسعه پیدا میکند. در مدل ۷ اس مکینزی یک استراتژی خوب طراحیشده به چه معنا است؟ بهطورکلی، یک استراتژی خوب و منطقی، استراتژی است که بهخوبی به دیگران انتقال دادهشده باشد، بلندمدت باشد، به دستیابی به مزیت رقابتی کمک کند و با استناد به چشمانداز سازمانی، رسالت و ارزشها تقویتشده باشد. اما زمانی که به تنهایی مورد تحلیل قرار بگیرد، اظهارنظر در رابطه با هماهنگی و انطباق آن با دیگر عناصر سخت و دشوار است. بنابراین کلید اصلی در مدل ۷ اس مکینزی نگاه کردن به شرکت خودتان بهمنظور پیدا کردن استراتژی، ساختار، سیستمها و . . . خوب و مناسب نیست، بلکه باید به دنبال هماهنگی آن با دیگر عناصر سازمانی باشیم. بهعنوانمثال، انتخاب استراتژی کوتاهمدت اغلب برای شرکت کاری معقول بهحساب نمیآید، اما اگر با دیگر عناصر سازمانی هماهنگ باشد ممکن است منجر به نتایج خوب و قوی شود.
ساختار:
ساختار بیانگر شیوهای است که بر اساس آن بخشها و واحدهای سازمانی سازماندهی شده و شامل اطلاعاتی مبنی بر پاسخگو بودن کدام بخش به دیگری است. بهعبارتدیگر، ساختار چارت سازمانی شرکت محسوب میشود. از طرف دیگر یکی از واضحترین و آسانترین عناصر قابلتغییر در مدل هم هست.
سیستمها:
سیستمها فرایندها و دستورالعملهایی در شرکت هستند که بیانگر فعالیتهای روزانه یک کسبوکار و چگونگی اتخاذ تصمیمها میباشند. سیستمها بخشهایی از شرکت و سازمان هستند که نشان میدهند چگونه یک کسبوکار انجامگرفته و باید تمرکز اصلی مدیران در حین فرایند تغییر سازمانی بر روی آن متمرکز باشد.
مهارتها:
مهارتها تواناییهایی است که کارکنان یک سازمان بهخوبی به انجام میرسانند. این مهارتها همچنین شامل قابلیتها و توانمندیها هم میشوند. در طی فرایند تغییر سازمانی، اغلب این سؤال مطرح میشود که سازمان برای اجرای استراتژی جدید یا ساختار جدید خودش به چه مجموعه مهارتهایی نیاز دارد.
کارکنان:
عنصر کارکنان به این موضوع میپردازند که یک سازمان چه نوع کارکنان و به چه تعداد از آنها نیاز دارد و روند استخدام، آموزش، انگیزش و پاداش دادن به آنها باید به چه صورتی انجام پذیرد.
سبک:
سبک بیانگر شیوهای است که بر اساس آن یک شرکت توسط مدیران ارشد سازمانی مورد مدیریت قرارگرفته، آنها چگونه با یکدیگر تعامل میکنند، چهکارهایی انجام میدهند و ارزشهای نمادین آنها هم چیست. بهعبارتدیگر، بیانگر سبک مدیریت رهبران یک سازمان است.
ارزشهای مشترک:
ارزشهای مشترک در قلب مدل ۷ اس مکینزی قرار دارد. این ارزشها شامل بایدها و استانداردهایی است که راهنمای رفتار کارکنان و اعمال شرکت میشود و ازاینرو اساس و بنیاد هر سازمانی است.
نکته مهم در رابطه با مدل ۷ اس مکینزی ازنظر توسعهدهندگان آن این است که به تمام این عناصر باید ارزشی برابر داده شود تا بهترین نتایج از دل آنها خارج شود.